پیامک احساسی و فاز سنگین
.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

پیامک احساسی و فاز سنگین

 

آدم های ساده را دوست دارم
همان ها که بدی هیچکس را باور ندارند
همان ها که برای همه لبخند دارند
همان ها که همیشه هستند، برای همه هستند
آدمهای ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشا کرد
عمرشان کوتاه است بس که هر کسی از راه می رسد یا ازشان سو استفاده می کند
یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن بهشان می دهد
آدم های ساده را دوست دارم چون بوی ناب “آدم” میدهند!

هم رنگ تمام آرزوهای منی / غارتگر جان و مال و دنیای منی
بی تو نفس کشیدنم ممکن نیست / ساده بگویم که همه دنیای منی

 

 

 

اگر خوبان عالم جمع باشند / یقینا نزد من، تو بهترینی
اگر از خوبترها حلقه سازند / تو در آن حلقه، میدانم نگینی

 

 

 

اگر دوستم داری بلند فریاد بزن حتی اگر نشنوم باورت می کنم عشقم

 

 

 

گاهی فرار می کنم از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که خیلی دوستش دارم . . .

 

 

 

تمام قندهای توی دلم را آب کردم برای تو
تویی که چایت را همیشه تلخ می خوری

 

 

 

نیمه گـُمشده ام نیستی که بـا نیمه ی دیگــر به جُستجویت برخیزم
تو… تمام گُمشده منی . . .

 

 

 

غمگینم، مثل پیرزنی که آخرین سرباز برگشته از جنگ، پسرش نیست . . .

 

 

 

آنان که کهن شدند و آنان که نوند
هریک به مراد خویش لختی بدوند
این کهنه جهان به کس نماند جاوید
رفتند و رویم و دیگر آیند و روند
“خیام”


در زندگی محتاج یک چیزم:
خنده های مادرم …


آغوش پدرم می گفت که گرمای خورشید افسانه است!


آدم ها از آن چیزی که از نزدیک میبینید دورترند!


عاقبت همه‌ی ما زیر این خاک آرام خواهیم گرفت
ما که روی آن دمی به همدیگر مجال آرامش ندادیم!


همه شبیه هم هستند
هیچکس شبیه حرف هایش نیست!


بچه های فقیر فقط در زنگ انشا ، تعطیلات را به کنار دریا می روند!


بر درخت زنده بی برگی چه غم؟
وای بر احوال برگ بی درخت!

 


وقتی دیدی کسی مثل نوک پرگار همه جوره پات وایساده؛ دورش نزن، دورش بگرد!


دروغ بگو تا باورت کنند
آب زیر کاه باش تا بهت اعتماد کنند
بی غیرت باش تا آزادی حس کنند
خیانت هایشان را نادیده بگیر تا آرام باشند
کذب بگو تا عاشقت شوند
هرچه نداری بگو دارم
هرچه داری بگو بهترینش را دارم
اگه ساده ای، اگه راستگویی، اگه باوفایی، اگه با غیرتی، اگه یکرنگی
بدان که همیشه تنهایی رفیق …


گاهی اوقات آدم دلش یک آشپزخانه آرام، یک استکان چای و مــــادرش را می خواهد …


تو را پاک آفرید ایزد ز خود شرمت نمی آید
که روزی پاک بودستی، کنون آلوده دامانی؟
“پروین اعتصامی”


هر ردپای آهویی را که دیدی دنبال نکن
این روزها زیادند “گرگهایی” که با کفش آهو راه میروند!


اسمش آدم است اما تو باور نکن
گاهی کاری می کند که از پس هیچ گرگی بر نمی آید!


برای حرفی که میزنی فکر کن چون دلی که بشکند
صدایش را نمیفهمی ولی نفرینش به زمین می اندازدت…


من بدهکار توام ای مادر
همه جانی که به من بخشیدی
لحظاتی که برای امن من جنگیدی
و بدهکار توام عمرت را
روزهایی که ز من رنجیدی
اشک ها دزدیدی و به من خندیدی
من بدهکار توام ای مادر …


این روزا از هر دستی که بدی، از همون دست بدهکار میشی!


آرام بر گونه هایم میلغزد تاوانِ بی فکری های دیروز
کاش بیهوده نمی تاختم!!!


بر آنم که هم قافیه بودن “مرد” با “درد” اتفاقی نیست …


ﻣﻮﻧﺪﻧﯽ ﺭﺍﻫﺸﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﺭﻓﺘﻨﯽ، ﺑﻬﺎﻧﺸﻮ …


مادری که هر روز ﺭﺍﻫﺮﻭﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﺭﻭ ﻣﯿﮑﺸﺪ
ﭘﻮﮐﯽ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﻗﺎﯾﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺭﻧﮓ ﺩﮐﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻓﺮﻕ دارد
هیچوقت به ﺍﻟﻤﭙﯿﮏ نرﻓﺘﻪ ﺍما یک ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ …


تمام شادی دنیای قلبم
وجود مهربان و گرم باباست
اگر روزی نباشد او کنارم
برایم روز مرگ آرزوهاست
شده بابا پناه لحظه هایم
تجلی بخش رویاهای فرداست
پس از مادر که شد خاموش چون شمع
پدر تنها چراغ خانه ماست
شده او تکیه گاه آخرینم
برایم بهترین بابای دنیاست
پدر را دوست دارم ، میپرستم
الهی او بماند تا که دنیاست …
“سوزان قاسمیان”


وقتی انسان تمام عمر کار بکند،
لحظه ای فرا می رسد که در می یابد کارهای دیگری نیز می توانسته بکند
مثلا: عاشق شود و زیر باران قدم بزند…
به دنیا و مشکلاتش و لو برای چند ساعت فکر نکند…
از گرمی دست معشوق گُر بگیرد…
ولی حالا چند حساب بانکی دارد
چندین مرضِ سبُک و نیم دو جین قرص برای نفس کشیدن…
از این رو تاسف می خورد!


برای شنیدن صدایی که دوستش می داری ، همین لحظه هم بسیار دیر است
افسوس خواهی خورد زمانی که از آن سوی سیم ها کسی بی احساس می گوید:
برقراری ارتباط با مشترک مورد نظر مقدور نمی باشد …

 

 

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را / او که که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شیخ سیه رو که در آخر عمر / لای موهای تو گم کرده خداوندش را

 

 

لـب‌ هایـت را با بـوسه‌ ای می‌بـندم
بـاور کـُن بـوسه نمی‌فـهمد
آزادی بـیان یـعنی چـه …

 

 

حوا که بغض کند… حتی خدا هم اگر سیب بیاورد…
چیزی بجز آغوش آدم، آرامش نمیکند

 

 

مردم گفته هایت را فراموش خواهند کرد، مردم اعمالت را فراموش خواهند کرد
اما هرگز احساسی را که به واسطه تو به آن دست یافته‌اند،
از یاد نخواهند برد، خوب یا بد ….

 

 

مجنون که می شوی لیلی شدن را کم می آورم…
آوای دلت را با کدامین ساز عاشقی می شود نواخت…؟
بند بند وجودم تار می شود… دلم به لرزه می افتد…
لیلی شده ام…؟؟

 

 

آفتاب که می تابد
پرنده که می خواند
و نسیم که می وزد
با خودم میگویم
حتما حال تو خوب است
که جهان این همه زیباست…

 

 

یه وقتایی هست که دوست داری عشقت خواب باشه
و خیلی حرفارو تو خواب بهش بگی
بگی که بدون اون میمیری
بگی که از بودنش خدارو ممنونی
بگی که تمام دنیای تو توی اون خلاصه شده
یا حتی آروم ببوسیش و خیالت راحت باشه که آرووووم خوابیده
وتا صبح بهش نگاه کنی و از دوست داشتنش لذت ببری…

 

 

بعضی ها محرم نیستن ولی مرهم که هستن

 

 

خیلی مواظب باش!! اگه با شنیدن صداش دلت لرزید…
اگه با بدی هاش فرار نکردی و موندی… دیگه تمومه…!!
اون شده همه ی دنیات… خدا رحمتت کنه.

 

 

سرم را روی شانه ات بگذار تا همه بدانند
”همه چیز” زیر سر من است…

 

 

وقتی کسی رو واقعاً دوست داشته باشی؛
فاصله،
سن!
قد و وزن ….
فقط و فقط یه عدد لعنتیه … !!!

 

 

آدم تو زندگیش یهو یکی رو میبینه که دیگه بقیه رو نمیبینه

 

 

در فصل تگرگ عاشقت میمانم / با ریزش برگ عاشقت میمانم
هر چند تبر به ریشه ام میکوبی / تا لحظه مرگ عاشقت میمانم . . .

 

 

من ناخدای عشقم ، طوفان حریف من نیست
من عاشق تو هستم مجنون رقیب من نیست . .

 

 

زندگی کوتاهتر از آن است که عشق ورزیدن را برای لحظه آخر بگذاریم . . .

 

 

کاش می شد تا افق پرواز کرد
حل مشکل را به عشق آغاز کرد
کاش می شد شعرماندن را سرود
با ظهورت یک غزل اعجاز کرد
کاش می شد لحظه های عشق را
بی ریا و با نگاه ابراز کرد …

 

 

تنهاییِ بعضی آدما به عمق یک دریاست
اما برای پر کردنش یک لیوان محبت هم کافیه ♥

 

 

بامن باش ‎
بامن عاشق‎
بامن مجنون‎
بامنی که نفسم بند شده به چشمانت به نگاهت‎
همین دم را توبامن باش‎
شاید فردایی نباشد‎

 

 

چشماتو واسه زندگی میخوام دلتو واسه عاشقی.
صداتو واسه شادابی دستاتو واسه نوازش.
پاهاتو واسه همراهی عطرتو واسه مستی
و خودتو واسه خود خود خود خودم

 

 

رفاقت ایستادن زیر باران و با هم خیس شدن نیست
رفاقت آن است که یکی برای دیگری
چتر شود و دیگری نفهمد که چرا خیس نشد

 

 

چقدر پدال دوچرخه دونفره دوستیمون سفت شده!
حالا یا من خسته شدم یا شیب زیاد شده
یا شایدم تو دیگه رکاب نمیزنی

 

 

 




:: موضوعات مرتبط: پیامک , عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: پیامک احساسی و فاز سنگین , اس ام اس های احساسی و فاز سنگین , مطالب جالب , مطالب عاشقانه , مطالب خواندنی , پیامک , اس , اس ام اس , پیامک احساسی و فاز سنگین 93 , اس ام اس احساسی و فاز سنگین 93 , جملات زیبا , اس عاشقانه , اس احساسی و فاز سنگین , مطالب احساسی ,
:: بازدید از این مطلب : 645
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : pj
ت : چهار شنبه 20 فروردين 1393
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








موضوعات
صفحات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
پشتیبانی